بيخِ كارهــــــــــــــــــــــا
به نظرم كارها از همان جا بيخ پيدا كرد كه تلفن همه گير شد كه قرار شد،قبلِ از ديدن هم ، حتّي به بهانه ي عصرانه و شب نشيني، از قبل خبر دهيم كه هي خوردني به خوردني هاي خانه اضافه شد و تنوعش بيشتر و بيشتر شد و باز هم راضي نبوديم به مهمان بي خبر رسيدن از همان وقتي كه ، در سفره هايِ خودماني، تعداد غذاها از يكي بيشتر شد و سفره ها بزرگ و بزرگ تر شدند از همان وقتي كه عموها برايِ خواب خانه يِ برادرها نماندند و محفلِ شب نشيني دختر خاله ها و پسر خاله ها تعطيل شد وقتي كه همه چيز نوبتي شد، زنگ زدن براي احوال پرسي، سر زدن هايِ از قبل برنامه ريزي شده از همان روز و شب هايي كه هر كس براي خودش صاحبِ اتاق شد و در بستن ها و حريم داشتن ...