از آدابٍ نامكتوبِ دنيايِ بلاگرها...
اوّل نوشت : اين تنها يك نظر شخصي است، نظر شخصي اليما نه حتّي خودم...
اصلاً همه ي مزه اش به اين است كه به ازايِ هر اسمي كه به سربرگِ وبلاگِ دوستانت اضافه مي كني، يك برگِ جديد در ذهنت بسازي...
اگر پرو فايلش پُر و پيمان نبود و عكسي ضميمه اش نداشت؛
چندتا از پُست هايش را كه به مرور خواندي؛
بروي سراغِ همان برگه و برايِ صاحبش چِشم چِشم دو ابرو بكشي
رنگِ پوستش را پيش بيني كرده و اندازه ي چشم ها و نوعِ نگاهش را نقاشي كني
از لطيف بودن نوشته هايش به فاصله ي بينِ چشم و ابرويش بِرسي و حتّي جَعد موهايش
رشته ي تحصيلش را حدس بزني و مقطعي را كه گذرانده يا مي گذراند ...
خيلي كه به تو و روزگارت نزديك شد و روزهايِ زيادي او را از اين سويِ پنجره ي مجازي خواندي ؛
به گمانت چيزهايي بيشتري از او مي داني ... و البته حدس مي زني
همه را جمع كرده و پايينِ عكسش ريز ريز كد گذاري كني
اينكه كجايي است... حريمِ خصوصيش از كجا آغاز مي شود
چه چيزهايي لبانش را به لبخند مي كشاند و
كدام دردهايِ جامعه ، غُصّه دارش مي كند؛
حتي نوعِ نوشتنش به مرور،حكمِ دست خطش را بازي مي كند، يك سبكِ متفاوت ... هر جايِ ديگر بدون دانستن نامش هم كه او را بخواني .. قلمش تو را به نامِ صاحبش مي رساند ؛
زمان كه مي گذرد ... تعدادِ نوشته هايش كه زياد تر مي شود؛
به پست هايِ بي فيلترش كه مي رسي ....
گاهي مجبوري رجوع كني به همان تصويرِ شبيه سازي شده ات
يكي دو درجه رنگِ پوست و مويش را روشن تر كني و يا گاهي تيره تر
چشم هايش را پاك كني... كمي دُرشت تر ..گيراتر و از نو بكشي
و يا اصلاً به جايِ همه ي صورتش يك لب بگذاري
لبي كه كلي حرف برايِ گفتن دارد ...
اين حس ها همه مالِ دنيايِ مجازي است
از نوشتن تا خواندن
از خواندن تا ساخت آن برگه
و همه در ضميرِ نا خداگاه رُخ مي دهد....
هر چند در لحظه ي اوّل اكرانِ صورتِ صاحبِ خانه اي كه خيلي شب ها و روزها با دعوت و بي دعوت ميهمانش شده اي؛ خيلي مي چسبد و شادت مي كند ...
امّــــا به نظرم ؛
همه ي مزه اش به اين است
كه خودت بماني و وبلاگ هايِ دوست داشتني و همان تصويري كه مُجازي به تغييرش..
كه خودت بماني و تصوراتت از مَجازي نويسِ خانه ي همسايه
نمي چسبد يك دفعه مثلا لينك زن و وبلاگستان را باز كني و چشم در چشم شوي با صاحبِ فلان خانه ي مجازي
خُب حساب كتاب هايِ آدم را به هم مي زند
و به نظرم جزء آدابِ نامكتوبِ دنيايِ بلاگرهاست
پي نوشت : اوّل نوشت را به حسابِ محافظه كاريم نگذاريد ... اين نظر اين روزهاي من است و شايد روزي اين نباشد