غُرغُرها چگونه به وجود مي آيند؟
پُر شده ايم از برچسب هايِ رنگ و وارنگي كه بي منظور و با منظور مي چسبانيم به جنسيت آدم ها! شهرشان! قومشان! زبانشان! شغلشان!
و همين ها به شوخي و جدي پا مي گيرد و رشد مي كند و به ناحق مي ماند روي پيشاني آدم ها...
مثلاً همين غُرغُري كه نسبتش داده اند به خانم ها،
كلي حساسم كرده و تمام تلاشم را مي كنم كه نكند رفتارم در چارچوب رفتارِ غرغري بگنجد و كمك كند به تثبيتِ برچسبِ ناخواسته بر رويِ پيشاني خانم ها
يكي دوروزي بود كه اوضاع بر وفقِ مرادم نبود ... هم در خانه و هم خيلي بيشتر در محلِ كار
ربطي به خودم نداشت ... دچارِ كارهايِ انجام نشده اي بودم كه قرار بود دو مَرد! به انجامشان برسانند
رييسم در خانه!
رييسم در اداره!
بعد از جلسه يِ يك نفره ام از ساعت يك تا دو بعدِ از نيمه شب؛
مذاكراتم با رييسِ اداره با اين جمله شروع شد: " وقتي كاري كه در صفِ انجام است ، به انجام نمي رسد ، تذكراتِ متوالي حتّي با هدفِ يادآوري و در قالبِ كوتاه ترين جمله ها؛ ترجمه يِ غلطش مي شود غُر!! "
و باقی جلسه تا انتها..
راست است، يك برگه ي كوچك وزني ندارد ، امّا اگر قرار باشد ساعت ها بر كفِ دستي كه دراز شده است قرار بگيرد، حوصله َبر مي شود ، توانِ آدم را تحليل مي برد و به مرورِ زمان ، وزنش بيشتر و بيشتر مي شود ... و نهايتاً طاقتِ آدم را طاق مي شود..
پ ن اول : اعترافِ بدْ، تلخ و سختي است، امّا كاش مي شد صفر تا صد يك كار را يك نفره انجام داد
پ ن دوم : صرفاً برايِ اطلاع؛ آقايِ رييس فرمودند كار انجام نشده چون خوب پيگيري نكردي!! روزي چند بار كه پيگيري كني حتماً به نتيجه مي رسد