از دلخوشی هایِ یواشکی ِ یک مامان
اینکه بچه ها؛ بی ارتباطِ با سن و سالشان در لحظه هایِ خاص مثلِ بیدار شدن؛ خوابِ بد دیدن؛ گرسنه بودن؛ ترسیدن و دستشویی رفتن ناخود آگاه "مـــامـــان" را صدا می کنند؛
یعنی
ذاتاً و همیشه مامانی هستند فقط خیلی خیلی خیلی وقت ها یادشان می رود!
از دلخوشی هایِ یواشکی ِمامانِ یک پسرِ به شدّت بابایی
پ ن : پایانِ18 ماهگی امیررضا به واقع نقطه یِ عطفی بود برایِ من، پسرک و آقایِ خوب، امیر فندق دیشب برایِ ششمین شبِ متوالی در اتاقِ خودش و جدا خوابید! شیرِ شبانه یِ هر ساعت یک بارش تبدیل شده به یک بار حوالی ساعتِ پنجِ صبح؛ اینقدر که من بهانه ی ِ نبودنش را می گیرم او نـــــــــــــــــه! جدا خوابیدن را خیلی بهتر از من تاب آورد، یکی دیگر از سخت ترین اتفاقاتی که منتظرش بودم بی زحمتِ من سر و سامان گرفت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی