امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

اِليــــــــــــما

مثلاً بیست و 9

1393/10/22 8:03
نویسنده : اِليــــما
619 بازدید
اشتراک گذاری

همین پریشب در مراسمِ اختتامیه ی ِ بیداری و لحظه های آخرِ رسیدن به خواب، با خودم فکر کردم اگر پسرک باز کردن در یخچال را یاد بگیرد روزهایی به مراتب سخت تر از آن دوران ماشین لباسشویی مُفلس پیش رویِ یخچالِ نازنین است، داشتم فکر می کردم ،هی دارد با بهانه و بی بهانه درش را باز کند و بسته کردنش را در ذوقِ به دست آوردن خوراکی فراموش کند، شیشه ها امانشان از دستِ پسرک لبریز شود و همه ی ممنوعه هایی که قایم می کنیم برای قاچاقی خوردن لو برود، تصورش هم سخت بود... خیلی...

خودم را مُجاب کردم که کو تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا آن روز و خوابیدم

همین دیروز که یواشکی داشتم ذوقِ غذای من درآوردی با خمیر یوفکا را با قطره هایِ آب که ظرف ها را می شستند سهیم می شدم، پسرک بر ما نازل شد

امیررضا : مامان امیر انار می خواد

مامان : یک کمی صبر کن دستام و خشک کردم انار می یارم

امیررضا در حالِ گوله شدن طرف یخچال: امیر خودش می تونه

مامان با دهنی باز و چشمانی متعجب

امیررضای انار به دست در حالی که در یخچال را می بندد:اِ انار تموم شد، بابا بخره لطفاً!

هـــــــــــــــــــــــــی الیما همراه همه ی کارهایی که زورت نمی رسد و نمی توانی انجامشان دهی این یکی را هم اضافه کن ... تغییراتِ تا امروز حجمی کمی از تغییراتی است که در راه است، آماده باش! هر چندآماده هم نباشی خللی در کل ماجرا رخ نمی دهد .....

پ ن : در یخچال به خاطر شیب ِ آشپزخانه، کلا سنگین باز و بسته می شود؛ این تنها امید من بود و علت تاخیر در تحقق این توانمندی برای پسرک!!

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)