اینجوری هم شاید بشود
اگر یک روز بر حسب اتفاق یک خانمی را در داخلِ مترو، اتوبوس، تاکسی یا هر محلِ عمومی دیگر دیدید که مقنعه اش را بر عکس! سرش کرده، به جایِ اینکه فکر کنید شلخته است و صبح آینه یک عکس یک ثانیه ای هم از او نگرفته و با هیچ کس قبلِ بیرون آمدن از خانه خدا حافظی نکرده و معلوم نیست طفلکی حواسش را به کی سپرده و الان اینجاست!!!!؛ یک لحظه فکر کنید که همان طفلکی ممکن است یک مامان باشد که صبح ها از ترسِ بیدار شدنِ دردانه و در جهتِ آسایشش، دقیقاً مثلِ دزدها با کمترین نورِ ممکن که از دستشویی به آینه می رسد کرم ضد آفتاب و ...ش را می زند و بدووووو با پرستار خدا حافظی می کند و اِن یکاد و آیت الکرسی می خواند و نگاهش را می چرخاند به همه ی جایِ خانه و رویِ چشم هایِ خوابِ پسرک متوقفشان می کند و می خندد و می رود که دیرتر ها بیاید
پ ن : پیشنهاد می شود، اگر زحمتی نیست، به طفلکی بگویید تا قبل از رسیدن به اداره یک جوری زیرِ چادرش درستش کند، خُب شوکه می شود وقتی بفهمد از اداره تا خانه را همین جوری آمده، ضمناً متشکر است