امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

اِليــــــــــــما

مـــــهرتان زیبا

1393/6/31 8:19
نویسنده : اِليــــما
441 بازدید
اشتراک گذاری
  1. حقّش بود یک شب مانده به مِـــــهر را هم جشن می گرفتیم، با همان منطقِ یک دقیقه درازتر شدنِ شبِ یلدا،  به حکمِ یک ساعت طولانی تر شدنِ شب، البته به جبرِ زمانه و نه عادتِ مرسومِ جهان، به جایِ بیشتر خوابیدن الکی الکی یک الکِ بزرگ برداشتم و روز و شب های ِ تمامِ این سی و خورده ای سال را از دانه هایش گذراندم، دانه درشت ها را سوا کردم و و ویژگی خاص شدنشان را بر چسب زدم رویِ بیرونی ترین لایه شان، در خیلی شاخص ها مشابه بودند، یک جورایی مطمینم کردند به یاری همین شاخص های ریز ریز و گاهاً موجود هم می شود لحظه های ماندگار و دانه درشت ساخت، از آن خاطره هایی که به زحمت از خاطرم برود.
  2. بچّه یِ نیمه ی تابستان هم که باشم، بعداز این همه عطش و هراسِ امان بُرِ کم آبی و هرمِ تمام نشدنی هوا، گرمایِ هوا که قصدِ سفر کند، نسیم پاییز که از دامنه ی کوه ها بلند شود و به میهمانی پنجره هایِ شهر بیاید ، رقصِ هزار رنگِ برگ های پاییزی که جشن مـــــِهر را در آسمان آغاز کنند، مهرت کم کم افزون می شود و مهربانی هایِ اطرافیانت شروع به زاد و ولد می کنند، چه خوب که زاده یِ این سرزمینِ چهار فصلم و چهار فصلِ سال به تفکیک، رُک و شفاف؛ بهانه هایِ قشنگِ شروع هایِ دوباره می شوند برایِ منی که مشتاقِ شروعم به هر بهانه ای.
  3.  از امروز که بچه مدرسه ای و دانشگاهی ها روزگارشان نو می شود، شوری شهر را می گیرد، هوا زود شب می شود، مترو شلوغ تر از همیشه اش می شود و همه برایِ زودتر رسیدن به خانه در تلاشند، بی نیاز از گفتن کسی از همه چیز معلوم است که پاییز از راه رسیده است و قضا ! کمرِ دوازده ماهه یِ سال را شکسته است، نود و سه دارد می رود، نگویید که حالا خیلی مانده ، باور کنیم خیلیش رفته است .....
  4. فصل دانه های ِ انــــار زود رسیده و خرمالوهایِ شیرینتان مبارک

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

غزاله
1 مهر 93 13:53
الیمای عزیزم....پاییزت پر از مهر و ریزش غصه های تو دلت...
اِليــــما
پاسخ
ممنونم مهربان