امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

اِليــــــــــــما

اسب هم اسب هایِ قدیم

1393/3/4 7:19
نویسنده : اِليــــما
349 بازدید
اشتراک گذاری

قول و قرارم با سالِ در راه خیلی چیزهایِ رنگی و قشنگ قشنگی بود؛ برایِ همه یِ اطرافیانم، برایِ آن هایی که دورادور می شناختم، برایِ مامانِ حج نرفته، برایِ بابا که دلخوشِ حضورِ مادرش بود، برایِ خواهری و کارش، برایِ عمه و دکتر شدنش، برایِ پسرکم و به بار نشتنش، برای آقایِ خوب و وضعیت کارش و برایِ یک تغییر ریشه ای در کارِ خودم که یک سالی در بلاتکلیفی، زُل زده بود به تصمیمِ کبرایِ من

قرار بود که اسبی که با سالِ 1393 می آید، برایِ منِ اسب!!! کلی شگون و خبرهایِ خوب و اتفاقات زیبا بیاورد، قرار بود سالِ اسب سالِ بتاز بتازم باشد و کمک کند کلی از آرزوهایِ با بار ننشسته ام را از تهِ تهِ صندوقِ آرزوهایِ طول و درازم در بیاورم و به مَددِ خدا به بار بنشانم، کلی با هم صحبت کرده بودیم ، قول و قرارهایِ مکتوب و غیر ِ مکتوبی داشتیم که خُدا هم شاهدمان است....

از این همه قول و قرارهایِ اجرا نشده، سهمِ اسبِ محترم تاخت و تاز با سرعت بود و درآوردنِ حسابِ و کتابِ روزها و ماه ها از دستِ من و سهمِ من اتفاق هایی که در خواب هم نمیدیدم ، اینقدر که دور بودند برای وقوع ، اینقدر که محال بودند برایِ تصور

پ ن : این ها هیچ کدام بویِ ناشکری نمی دهند، آنقدر به خدایِ خوبی ها بدهی هایِ کلان کلان دارم که در وصف نگنجد، این ها انتظاراتِ یک آدمِ کَمَکی پر روست از خداییِ که مِهرش انتها ندارد

پ ن : راستی اسب هم اسب هایِ قدیم ؛ با وفا! سر به زیر و یارِ روزهایِ مبادا!

پ ن: کاش یکی پیدا می شد برایم می گفت جنابِ اردی بهشت کجا و با چه کسی وعده داشتند که این همه زود سایه یِ سبزشان را از فصلِ بهارم برداشتند و بهارم را بی بهشت رها کردند و رفتند ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)