امیر رضای الی مامان شناس
موهایم می ریزد، خیلی، نــــــــــــــــــــــــــــــه تقریبا همه ی موهایم ریخته است، به خاطر شیر امیر
کوتاهشان کرده ام کوتاه کوتاه کوتاه نه خیلی کوتاه تر
آنقدر که اگر بی حواس از کنار آینه رد شوم و نگاهم به کسی که در آن راه می رود بیفتد ، اول نمی شناسمش، غریبی می کند ، بعد خودم خودم را به خاطر می آورم
اما امیر اینگونه نیست ، هیچ تغییری در شناخت من برایش اتفاق نیفتاده ، حتی وقتی صدایم را نمی شنود یا فاصله اش از من آنقدر دور هست که عطر تنم راهنماییش نکند من الی مامانم
پس آفرین به امیر ، آفرین به امیر الی مامان شناس حتی بی مو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی