امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

اِليــــــــــــما

هنوز شبانه روز 24 ساعت است؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1391/8/22 9:52
نویسنده : اِليــــما
467 بازدید
اشتراک گذاری

اینکه روزگار ما متفاوت شد از همه عصرها و زمان ها، در نگاهم  صرفا نه به خاطر رشد اینسان پرسرعت تکنولوژی است و نه در دسترس بودن این همه امکانات ، هر چند شاید هر دوی این ها باری باشد بر دوش این همه شلوغی و صدا و هیجان

اما بی عاطفه شده ایم ما.........نه کم عاطفه شده ایم ما

همه چیز را هم که حذف کنیم باز انگار ٢٤ ساعت شبانه روز کفاف انجام امورمان را نمی دهد ،

ذهنی مملو از اطلاعاتی که قرار نیست هیچ گاه به دادمان برسد

قلبی پر از اتفاقات ریز و درشت که اگر هم بخواهند به روال جاری طبیعت از خاطرمان برود، چون این جا و آنجا مکتوبش کرده ایم ماندگار است

دستانی که از کار خسته اند هرچند به مدد همان تکنولوژی درصد انجام کارهای دستیمان بسیار کمتر است اما با همان وسایل بیشتر کار می کنیم

و باز باید ها و نباید هایی که به اجبار خودمان و با پافشاری ،خودمان بلای جانمان کرده ایم

خنده ام میگیرد

روزهای بی اداره را می گذرانم، چند روزی است میهمان هم ندارم دروغ چرا؟؟؟کمتر دارم

خیلی به نظافت خانه نپرداخته ام

امیر که بزرگتر شده مراقبت ٢٤ ساعته نمی خواهد حداقل ٢ ساعت خودش بازی می کند کاری به کارم ندارد

دیگران ملاحظه ام را میکنند کمتر زنگ می زنند هر چند این موضوع گاهی دلتنگم  می کند برای نزدیکانی که دوستشان دارم

بابا دلدل بسیار می کوشد تا بارم را سبک کند

وعده های غذایی فریزر شده توسط مامان را می خورم

سلام زبان نمی روم

تفسیر نمی خوانم

سریال های بد رنگ جم تی وی را تقریبا نمی بینم

بیرون نمی روم

شب ها زود نمی خوابم خوب هم نمی خوابم

امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا وقت ندارم ، وقت کم دارم

کاش می دانستم چرا؟؟؟؟؟؟//کسی می داند؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

ليلي
22 آبان 91 12:44
عزيزم يا افسرده شدي يا كم خون هستي.ايشال اين دوره هم ميگذرد با بچه و شوهرت خوش باش و از مرخصيت لذت ببر


ممنونم
سمیه جون
22 آبان 91 13:36
حتما پای اینترنت زیاد هستی....خیلی راحت می تونی بفهمی...یه کاغذ صبحها بذار رو میز و همه کارهاتو بنویس...با زمان آن ها...من تاوقتی که نرفتم کافی نت و 4 تومن پیاده نشدم نفهمیدم دانلود مقاله 2 ساعت تمام وقت من رو گرفته...جتی واسه زمان های فکر کردن و دستشویی رفتن هم زمان بنویس خیلی زود می فهمی...اگه تونستی بگی چرا پرستو هیچ وقت واسه ما وقت نداره و کارها هم پیش نمی ره؟؟؟؟


خوب به روی خودم نمیارم و می گم نه این طور نیست .اما هست .اینترنت زمان خوره داره
خیلی وقت بود نت نداشتم
اینارو نوشتم که بگم به نت اعتیاد ندارم دکتر جونم
زهراسادات مامان زکریا
27 آبان 91 9:44
الی عزیزم دوست غریبه ام سلام
بعد از خواندن کامنت دلشوره نمناک ات خواستم کمی باهات درد دل کنم
راستش دغدغه ات کاملا مثل دغدغه منه
انگار خودم بودم
ازت میخوام اگه تصمیم داری برگردی سرکار و اداره تو ترک نکنی هیچ وقت برای بچه ات پرستار نگیر
باور کن من تجربه تلخی از این کار دارم .من5ماه مرخصی بدون حقوق شت سر مرخصی زایمانم گرفتم تا زکریا1ساله بشه بعد توی این مدت عین کسی که بخواد عروس بیاره تحقیق کردیم و پرس و جو کردم تا یه دختری رو پیدا کردم که ظواهر امر همه خصوصیاتش خوب یود
ولی ...
گرگ از آب دراومد
توروخدا پرستار نیار


من نهایتا دو ما هم سر 6 ماه بتونم نرم سر کار بعدش مجبورم برم ، یعنی میگید مهد بهتره؟؟؟خیلی کوچولو نیست برا مهد رفتن؟؟؟ممنون که نظر دادین


لیلا
27 آبان 91 10:00
تبریک می گم که خیلی قشنگ می نویسی.
وقتی بچه نداشتم. فکر می کردموقت ندارم.
بچه که اومد فهمیدم قبلا وقت داشتم.
دوتا که شد فهمیدم با یه بچه وقت داشتم و ...
از زندگی لذت ببر.


اره این روزها به این خیلی فکر می کنم دقیقا من قبلا چقدر وقت داشتم و خودم نمی دونستم