امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

اِليــــــــــــما

آفتاب بی رمق پاییزی

1391/8/21 10:41
نویسنده : اِليــــما
498 بازدید
اشتراک گذاری

آفتاب پاییزی بی رمق و کمرنگ می کوشد آثارش را از لابلای حریر پنجره امیر رضا بتاباند بر امیری که در ننو خوابیده ومن به کمک پایم تکانش میدهم

بی رمق است مثل این روزهای قلب من که رشد امیر رمقش را ربوده ، که لبخند امیر بیحسش کرده و توان چشم دوختن به چشمانش را از من گرفته  است

فرهمند زیارت عاشورا می خواند ، چقدر صدایش دلنشین است و آرامم می کند محرم رسید ، یکسال دیگر گذشت و من همچنان در تداخل همه ی آن حس های مختلف احاطه احاطه ام .

دیروز دوستی به مهر از کسی دیگر که انتظارش را نداشتم ، مهری بسیار بیشتر از تصوراتم برایم به ارمغان آورد

شرمنده هر دو شدم و دوباره تمام حساب و کتاب های من بی حساب و کتاب به هم ریخت، دوباره یقین آوردم که زود، خیلی زود و بیجا آدم ها را به قضاوت می نشینم و چقدر بد است این ...

سکوت خانه ام دوباره از آن من شد،به همان غلظت به همان اندازه ی دوست داشتنی همیشگی .

این نوع تنهاییم را دوست دارم وقتی مملو میشود از همه ی امکانات،پنجره باز رو به کوچه ای بن بست

دمنوشی داغ که طعم رازیانه می دهد برای تامین غذای امیرم

موسیقی پخش شده از بلند گوهای سیستم

امیری که عطر تنش مست مستم کرده و هیچ جای خالی برای عود و اسانس های پیش از اینم نگذاشته

تکنولوژی اینترنتی پر سرعت که رخصت می دهد سرم را به همه جای دوست داشتنی بکشم

کتاب نیمه باز شاهنامه بر روی میز  که صبح داستان جنگ سیامکش را برای امیر رضا خوانده ام

و تمیزی و پاکیزگی همه جا ، همه چیز خوب است

بیخیال کاری که قرین ٤ ماه است رهایش کرده ام نه فراموشش

بیخیال گم شدن همه ی آن طلاهایی که نفهمیدم چه شد و دلگرمی این روزهای بی حقوقم بود

بیخیال نگاه سرد همه ی آن محدود افرادی که نمی دانم در پی چه هستند

بیخیال جابجایی کاری بابا دلدل که این روزها فکرش را فکرم را مشغول کرده

بیخیال رزومه ای که فرستادم برای جابجایی شغلی

من خـــــــــــــــــــــــــــــدا را دارم و به کرمش

امیر را

دلدل را

خواهری را

مامان را

فراتر از تصورم دوستانی که بوی ناب صداقت می دهند

خانه ام را که مامن آرامش وآسایش من است

بی انصاف که نباشم خوبم این روزها خوب خوب خوب و شاکرم خدارا

شـــــــــــــــــــــــــکر ....شـــــــــــــــــــــــــکر....شـــــــــــــــــــــــــکر...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ثنا و ثمین
22 آبان 91 14:54
سلام الی مامان.خوبی. نوشته هات قشنگه اینروزها همه وقت کم میارن و همه درگیر مشکلات زندگی هستن. منم چون دور از خانواده م هستم،بعضی وقتها کم میارم.ولی بعد به خودم امیدواری میدم و بخاطر بچه هام و همسرم سعی میکنم که روحیه م رو حفظ کنم.به قول شما خدا رو شکر