امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

اِليــــــــــــما

یادبود های همدانی

1391/8/10 8:35
نویسنده : اِليــــما
406 بازدید
اشتراک گذاری

فسقلی مامان ،‌اما از این روزهایت

شیر که می خوری ، سیر که میشوی چشمانت را برای مدتی طولانی آرام آرام آرام به چشمانم می دوزی، نمی خندم آنقدر ادامه می دهی که توانم برای استقامت تمام می شود ...می خندم آنقدر زیبا می خندی که گمان می کنم در این دنیا زمان ایستاده و من مانده ام و لذت تو را داشتن

جمع کردن حواست برای شیر خوردن سخت شده ،‌به گمانم اندکی زود باشد اما انگار منتظر صدایی هستی تا صورتت را به سویش برگردانی بازی گوشی کنی و مرا به کل فراموش می کنی ،‌دوباره حوس خوردن به سرت بزند برمی گردی و انگار یادت بمی افتد که مرا منتظر گذاشته ای که با لبخندی که نظیرش را ندیده ام به سوی فراموشی هدایتم می کنی

بابا دلدل، خاله بلک که زنگ می زنند، عکسشان بر روی گوشی مادر می افتد ، نگاهت را می دوزی به صفحه و گوش می دهی به اظهار علاقه آنها،‌ ق ق ق قا قا قا که می کنی جان از تن مادر به در می رود

بسیار گرمایی هستی... مامان ها به من خرده می گیرند برای کم پوشاندن تو کاش سوزن سوزن عرق را لابلایی موهایت می دیدند

برای من هم عجیب است وقتی باباجون (بابای الی مامان) در آغوشت می گیرد پشتت را نوازش می کند با تو قدم می زند و می گوید "تـــــــــــــــــــــــــــــــــو جان منی"

نمی دانم به خاطر حضور توست، یا روزهای سختی که مادرش می گذراند که شاید حس بابا را تحریک نموده باشد ، اما متفاوت است با همه ی روزهای زندگیش

یک هفته است که از خانه بیرون نرفته ایم ؛ بیرون رفتن بدون بابا دلدل سخت است هر چند بابا بسیار اصرار کند، اما بیرون بسیار به خانه آمده ا ست ... دلم در زادگاهم بدون دلدل و خاله بلک گرفته است غریبم انگار

آخر هفته بعد از مراسم خاله بلک به شمال می رویم ، میروی جده مادریت را زیارت کنی همان که پررنگ ترین زن زندگی من است ، همان که بسیار دوستش دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)