سهم من ....
سهم من در كنار درختانِ سفيدْپوشِ پرتقال و نارنج و نارنگي
سهم من در كنار شاليزارهايِ نشاء شدهيِ عمو
سهمِ من در كنار سال روزِ ميلادِ آقايِ خوب و جشنِ آشناييمان
سهمِ من در كنار اين همه سبزي زمين و زمان
از اردي بهشت بهشت گونهي ِ خدا
به آرامش رسيدن مامانبزرگ هم شد....
راضي به رضايِ حق در آخرين سفرش به سويِ آرامشِ ابدي خدايش كه سبك بال تر از هميشه بود، بدرقهاش كرديم
حالا خانهيِ مامان بزرگ يكدفعه همهيِ جذابيتش را از دست داد و تبديل شد به دفترِ خط خوردهيِ خاطراتم ، خالي خالي شد، درست مثلِ دلِ من در لحظهيِ شنيدن خبرِ رفتنش
حاجيه خانم منزلِ نو مبارك
پ ن :اينها را نوشتم كه حسِّ ِ اين روزهايم در يادم بماند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی