تفاوتي ديگر به بهانهي تقارني فرخنده
تفاوتي ديگر به بهانهي تقارني فرخنده
امروز بهانه اي بزرگ براي شاد بودن و خنديدن و شانه با لا انداختن دارم
امروز طليعه ي زيباي سحرگاهان درخشان تر و زيباتر از هميشه متفاوت مي تابد تا از دل ارديبهشت پروردگار موجودي با لطافت بهشت تقديم لحظه هايم كند
آري موجودي در راه است، مسافري دوست داشتني كه همسفر سفر زندگيم خواهد ماند و با مهرباني ابدي و وصف ناپذير واژه به واژه صبوري را برايم معنا خواهد كرد
بهترين معلم صبوري لحظه هاي زندگيم از راه آمده است ،
مولود فرخنده اي امروز روزي دستانم شده است
كه به واسطه اش
خلف عادت اين روزها
مقرر است اين بار از زبان آراد براي ديگري كه دوستش دارم و مطمينم شانه هايش مامن امني براي سر من و پسرم خواهد ماند بنگارد ،
فرخنده با بر من و آراد و ارديبهشت بهار، قدوم مهربان و صبور و پرتلاش و استوارت
نازنين باباي آراد
سالروز فرخنده ميلادت در سال 1391 متفاوت از هميشه است ، در راهم
از سرزمين هاي دور كه رنگ و بو و عطر خوش خـــــــــــــــــــــــــدا در همه جاي آن موج مي زند خواهم آمد
مي آيم تا ميهمان لحظه هاي سبز تو و الي مامان شوم تا در كنارتان خوب زندگي كردن را بياموزم
الي مامان برايم از تو صبوري هايت از دريايي بودن دل سترگت از مهربان بودن و مهربان ماندنت
از اينكه پناهگاهي دايمي هستي بسيار قصه خوانده است
برايم گفته است دهمين روز از زيباترين ماه خدا روز قشنگ ميلاد توست و من و الي مامان در اين روز خاشعانه به واسطه داشتنت سجده شكر بر آستان خداي عالم خواهيم ساييد
بابا عادل مهربانم
از اينكه مي بينم حتي قبل از به بر كشيدنم تمام تلاشت را براي آسودگي و آرامش زندگيم به كار بسته اي مغرورم
از اينكه از بين همه ي باباهاي مهربان دنيا تو بهترين روزي روزگارم شده اي به خود مي بالم
تولدت مبارك من هم مثل شما براي ديدن و آرامش آغوشت لحظه شماري مي كنم و منتظرم تا تولد آينده ات در حاليكه در آغوشت به شانه هايت تكيه داده ام شمع ميلادت را با آرزويي سه تايي خاموش نمايم
دوســــــــــــــــــــــــتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم - آراد و يا اگر تو بخواهــــــــــــــــــــي باربد