آراد مامان بیداری؟؟؟
آراد مامان
سلام صبح زیبای بهاریت به خیر و سلامتی
امروز دوشنبه 07/01/1391 و پسر مامان آخرین روز از هفته 19 رو تجربه می کنه و فردا میره تو هفته 20.واییییییییییییی که چقدر بزرگ شدی.مامانی نمی دونم چه موضوعی بود که از ساعت 4 صبح بیدار باش دادی، اولش توجهی نکردم اما دیدیم کوتاه بیا نیستی مامان.پاشدم بیصدا از اتاق بیرون اومدم و خونه رو مرتب کردم ، ظرف ها روشستم ، جارو دستی و طی کشیدم و...
باورت میشه بابایی بیدار نشد!!!!!!!!!!!!!!!! با خواب سبکی که داره خیلی عجیب بود.مامانی حموم رفت و مفصل نشست سر سجاده برا همه مامانا برا همه نی نی ها و برای سالم و صالح بودن شما دعا کرد.حس خوبی بود انگار شما هم با مامان شکرگزار نعمت های زیاد خدا بودیییییی.
پسرم عصری قراره با خاله بلک و بلکترین و عمو سلی بریم دور دور، هوای بهار خونه موندن نمیبره اما قبلش مامی باید بره اداره البته با شما.
خدای خوب و مهربان و دوست داشتنی من
وقتی به این همه نعمتی که بی منت روزی روزها و شبهایم نموده ای فکر میکنم ، از اینکه نمی توانم شکرگزار و قدردان بمانم شرمسارم ، وسعت نگاه و عظمت لطفت به من همیشگی و مستدام
اما من فرزند همان پدر زیاد خواهی هستم که از سیب ممنوعه ات نگذشت، مددی
به لطفت که راضی به این همه ای که داده ای باشم و آن را که نبخشیدی صلاحی بدانم که مصلحت روزگار من است
مددی
به حضورت که لااقل گاهی به رسم بندگی متواضع و مسلم سر بر آستان بینهایتت بگذارم و تمام امورم را
بی شرط
و اما و اگر
به دستان قادر و همیشه پناهت بسپارم
ممنونم
به واسطه آراد به واسطه پدر آراد به واسطه صبری که این روزها در تار و پود وجودم موج می زند
به واسطه کارم ، سلامتیم ، مامنی که هر چند کوچک اما دارم
به دلی که دلبرانه دوستت دارد
الی مامان- 07/01/1390- ساعت 6 صبح