باران می بارد، به حرمت کداممان؟ نمی دانم!!!!!
باران می بارد، به حرمت کداممان؟ نمی دانم!!!!!
من همین قدر می دانم که باران صدای پای اجابت است
خدا با همه جبروتش ناز می خرد
نیاز کن............................
پسرم ، این روزها که بی تعلق از همه چیز در جایی میان پاکی و عظمت آسمان و رهگذر زمین ، می کوشی تا زندگی را بیاموزی با تمام وجود ، بی وقفه و منسجم به لحظه آمدنت می اندیشم.
به روزی که در همین نزدیکی ها، سروش آمدن سر خواهی داد و تمام دستان خالیم را پر از حس قشنگ بودنت خواهی کرد.
آرادم چه خبر از آن سوتر ها!!!
رنگ و بوی خدا مدتی است به واسطه زمینی شدنم چون همیشه نیست هر چند معجزه وجودت خواسته و ناخواسته دستانم را به آسمان می برد تا شاکر نعمت های بیکران پروردگارم بمانم .
خدایم خوب است ؟؟ از آنجاییکه لطفش به روزگارم دایم است قهرش را تاب ندارم و نمی فهمم ، دوستم دارد؟؟؟ بگو دارد مادر،، که اگر نداشت فرشته آسمانی خود را هدیه قشنگ این روزهایم نمی کرد...............
برایم دعا می کنی مادر؟؟ دعا می کنی لااقل این روزها که پیامبر شده ام و معجزه حمل می کنم عطر خوب خدا در دقایقم موج بزند و حضورش در لحظاتم پررنگ و موثر باقی بماند.
دعایم کن آراد، دعا کن به واسطه حضور پاکت عظمت نعمت هایش را شاکر باشم و کفران نعمت هایش موجب رنجش نگاه پروردگارم نگردد
20 هفته ای مادر 20 هفته –