امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

اِليــــــــــــما

به بهانه دلنوشته چشم هایم را بسته ام که تو را ببینم وبلاگ قلب مادری

1391/2/4 19:27
نویسنده : اِليــــما
1,115 بازدید
اشتراک گذاری

آرادم

ستاره فروزان شب های مادر، این روزه ها  مادرانگیم را با تو تجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــربه می کنم

و  حسی متفاوت در لحظه لحظه هایی که می گذرانم تجربه های این دقایق را رنگ و بویی دیگر می بخشد

بیداری های ناخواسته شب هایم می آموزند اولویتی بالاتر از نیاز و خواسته من وجود دارد  و در راه است

دلشوره های اغلب لحظه های این روزهایم به من یاد می دهند دوران تنها با خود وبرای خود بودنم رو به پایان است

و من !!!!!!!!!!!!!!! الی مامان خسته و بی حس و حال این روزهایت در تقابل این حس ها  و دلشوره ها  در ستیزاست می جنگد و می هراسد و می نشیند و دوباره بر میخیزد به امید حضورت به لطف وجودت

تجربه عجیبی است آراد و حسی عجیب تر

این روزها نگاه خسته و بعضا تب آلودم بیشتر از همیشه به سوی بیکرانه مهربانی خداست از سویی نگاهی به آسمان دارم و به عظمتش و از سویی دیگر به بطنم می نگرم به خلاصه بزرگیش که شکوهش آنجا که فقط و فقط اندکی بیندیشی هیبتش نگاهت را به کرنش و زانوانت را به سجده شکر وا میدارد،

مادرانگی یعنی حس این روزهای  من یعنی انتظار ارزیابی لایق این نام بودن  از سوی معبودی که صفات رئوف و جبار بودنش در تضادی عادلانه با هم رقم می خورد

مادرانگی یعنی شکوه این لحظه های با تو بودن وقتی با تمام بی حسی و کم رمقی و بی جانی صبور انه و در اوج لذت تو را با تمام وجودم به این سو و آن سو می کشانم و مفتخرم که به واسطه  تو نگاه مراقب و مهربان خدایم را به همراه دارم

مادرانگی یعنی ترنم این همه سبزی و لطافت و زیبایی در فصل بهار آنجایی که برای  اولین بار لایق حمل معجزه ای

و مادرانگی یعنی من خود خود من  بعد از سی و سه سال لایق حمل معجزه ی زیبای الهی شدن و آموختن و آموختن و آموختن صبوری و صبوری و باز هم صبور ی

بگو مادر از حس و حال این روزهایم به خدای مهربانت

بگو مادر از لحظه های مادرانه ای که می گذرانم

بگو مادر از دقایقی که هم منتظر به بر کشیدنت در تنگی آغوشم هستم و هم به شدت می هراسم که بخشی از آنچه تنها متعلق به من است در آینده ای نزدیک با دیگران به اشتراک بگذارم حتی اگر این دیگران حسی پدرانه داشته باشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بگو مادر با خدایت از من بگو و برایم دعا کن که لایــــــــــــــــــــــــــق مادر بودن باشم آرادم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان طاها
5 اردیبهشت 91 8:36
مطلبتون خیلی قشنگ بود.
مامان طاها
5 اردیبهشت 91 8:37
بهتون احسنت میگم قلم فوق العاده زیبایی دارین.
مامان طاها
5 اردیبهشت 91 8:38
امیدوارم آقا پسر کوچولوتون با سلامتی کامل بیاد تو آغوش گرمتون.
مامان طاها
5 اردیبهشت 91 8:38
خیلی خوشحالم که از مطالب وبلاگم خوشتون اومده.
سمیه جون
5 اردیبهشت 91 9:39
ارزیابی لایق این نام بودن رو خوب اومدی....رفته بودم تو بحر کلام و حس...یهو گفتی ارزیابی و داغ دلم رو تازه کردی تازه مادر ایشالا که لایقید با امتیاز و رتبه ای بالا


عزیز دل شما که این همه همکار خوب برای ارزیابی داری نگرانی برای چی؟؟؟حالا که فکر می کنم شاید تعدادشون کافی نیست باشه A.SH هم با شما می یاد که دیگه تیم تکمیل تکمیل باشه
سمیه جون
5 اردیبهشت 91 9:41
یکی درد و یکی درمان پسندد/یکی وصل و یکی هجران پسندد/من از درمان و درد و وصل و هجران/پسندم آنچه را جانان پسندد/اوج تسلیم دربرابر نگاه خدا...
سمیه جون
13 اردیبهشت 91 10:10
a.sh دیگه کیه؟؟؟؟؟3 نفر بس نبود....فکر کنم به صرفه تره که دستگاه بیاد اینجا تا ما بریم ارزیابی....