خدایا سایه ات بر سرم مستدام
مورچه اي دانه بر پشت داشت و آرام مي رفت
نسيمي وزيدن گرفت و دانه را بر زمين زد
مورچه دانه را برداشت و نگاهي به آسمان و
آرام نجوا كرد :
گاهي يادم ميرود كه هستي .
كاش گاه و بي گاه نسيم بوزد.
همين...............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی