امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

اِليــــــــــــما

روزمرگی هایم

امیرم ١١ روزه ای مادر، و چقدر به نظرم بزرگ شده ای این روزها خوب می فهمم به درستی بهشت زیر پای مادران است ، هــــــــــــــــــــــــــــــــتر مادری عزیزکم هر جای دنیا معصوم و مظلوم و پاکی بزرگ و قابل ستودنی و هنوز معجزه ای مادر، وقتی همه چیز را غیر اکتسابی اینقدر خوب آموخته ای به حساب و کتاب همه چیز بیشتر از همیشه می اندیشم و........................... حس افسردگی مادر با وجود نعمت و معجزه ای به بزرگی تو بسیار عجیب است،‌ تو را دارم در آغوشم به داشتنت می بالم و در همه لحظه به پاس بودنت خدا را شاکرم به یمن وجودت و لمس تن و عطر سرمست کننده ات همیشه نم اشکی در چشمان خانه کرده است اما.. باز در اعماق وجودم غصه ای پنهان دردی جانک...
16 مرداد 1391

دلشوره های مادر

امیر جان جان مادر میدانی دلشوره های اینروزهایم از چه جنسی است؟ نگرانم دردانه شبها که از شیره جانم ساعات متمادی نوش می کنی  و مادر زیر لب شکر لطف پروردگار را بار هاو بارها به زبان زمزمه می کند،چشم های خسته ام با تمام توان باز نگاه میدارم تا تمام حرکات چشم و لب و دهان و گونه و دست و پاهایت را ثبت کنم چه کنم مادر چگونه قدر این  لحظه های فرشته بودنت رابدانم چه کنم مادر که فردا حسرت از دست دادن این لحظه ها را نخورم چه لذتی دارد تو را داشتن عاشقانه بوییدن و با تمام وجود لمس و حس کردن امیر رضـــــــــــــــــــــای مادر امروز میلاد کریم اهل بیت است چشمان فاطمه به قرص قمر حسن باز شده است و شما نهمین روز از زندگی را در آغ...
14 مرداد 1391

خاطره اومدنت مامانیییییییییییییییییی

امروز ٥ شنیه است ، ٥ مرداد سال ١٣٩١ و ٦ رمضان ١٤٣٣،‌و نهایتا ٢٧ جولای سال ٢٠١٢،‌دومین روز از هفته ٣٨ همراهی نازدانه مادر، از بابا عادل خواستم یه سری به آرایشگاه بزنه با این پیام " این هفته شاید پسرم بیاد کدوم بابا عادل خوشگلو باید ببینه ؟" و بابا عادل خوشگل شد، افطاری براش استیک درست کردم و قارچ و سیب زمینی از صبح تو آرامپز قرمه سبزی بار گذاشتم که به قول بابایی بوش همه ی کوچه رو برداشت، خودمم ناهار استیک خوردم روال پنجشنبه ها خونه رو تمیز کردیم و با خاله بلک مدام در تماس بودم ، افطاری و با بابا دلدل خوردیم ، تنبلی نکردم رشته پلو و آبکش کردم و ته دیگ نون برا بابا گذاشتم ، رو مبل رو پهلوی چپ به روال همه ی این ماه ها دراز کشیدم و ...
11 مرداد 1391

مسافرم آمد ، چشم انتظاری به پایان رسید

جگر گوشه مـــــــــــــــــــــــــــادر ، گفتم بشمار شمارش معکوس لحظه ناب انتظار را مادر که نگفت در آمدن تعجیل کن ، نکند گونه ها و دستهایت اینقدر برای به آغوش کشیدنمان قلقلکی شده بود که زمان راکوتاه کردی و مسافر این سرزمین شدیییییییییییییییییی با این همه عجله و این همه زودتر از لحظه موعود ؟؟؟؟؟؟ وای برمن ، که انگار قبل از آمدنت طعم هیچ لذتی  را  به درستی نچشیده بودم حیف مادر که این همه لحظه عاشقی را با بهانه های مادی ریز و درشت از دست دادم  و داشتنت را دورترها تجربه نکردم چه حسی دارد گرمای آغوشت که حتی شبیه هیچ تجربه ای نیست چقدر مغرورم به مادر تو بودن چقدر یک دفعه و تنها به  واسطه یک اتفاق بزرگ شدن  ز...
10 مرداد 1391

این یک مطلب طنز نیست. لطفا جدی بگیرید!

 به  بهانه  مطلب حتی شما دوست عزیز! از وبلاگ روزهای مادرانه این یک مطلب طنز نیست. لطفا جدی بگیرید! این مطلب طنز نیست جدی جدی جدی است!!!!!! وقتی این روزها با مرور 9 ماه سخت و طاقت فرسا در میابی که تنهاییت بیشتر از همیشه  بوده و انتظار آدمها از همیشگی بودنت مضاعف وقتی در بازخوانی پرونده این ماه ها  به وضوح می بینی کمتر کسی کوشیده اندکی و فقط اندکی مضاعف تر از قبل باشد حتی به اندازه کاسه آشی، تماسی از روی مهربانی و عرض تسلیتی هر چند کوچک به بهانه از دست دادن عزیزی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی در مرورت به گذشته در میابی برای داشتن کمترین ها از همراه زندگیت ، حرفی یا خواسته ای را بدون آنکه عملی شود بارها و بارها ...
4 مرداد 1391

پایان هفته 37

و اینک شمـــــــــــــــــــــــــــــــــــمارش معکوس بشمار مادر اگر تو هم مثل من بی قرار لحظه ی دیداری اگر حس تلخ و شیرین انتظار و تمایل به در آغوش کشیدن تار و پود دستها و گونه های تورا نیز قلقلک می دهد بشمار مادر که تا دیدار روزها بسیار اندکند و لحظه ها کوتاه اینجا جایی مثل انتهای راه شده است ، همان راهی که بی انتها می نمود و من همچنان در بهت داشتن موجودی در بطن ناگزیر به میلادش به تولدش به پایان دو نفر بودنمان به انتهای زندگی به سبکی دیگر و آغازی مجدد می اندیشم هرچند اندیشیدن در این روزها طعم گسی متفاوت دارد اندیشیدن نیست خیره شدن به نقطه ای بین گذشته و حال و آینده است که پر از خطای دید است و کنش های متمایز امــــــــــــــــــ...
4 مرداد 1391