امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

اِليــــــــــــما

از همين دست‌ها...

1393/4/25 7:43
نویسنده : اِليــــما
524 بازدید
اشتراک گذاری

در حالِ‌انجام كارِِ مورد علاقه ام هستم،‌ ظرف ها را مي‌شويم و هم‌زمان به هزار موضوع با فراغِ‌بال فكر مي‌كنم ، آب غصه‌ها و نگراني‌هايم را هم‌زمان تميز مي كند، دلشوره‌هايم را مي‌شويد و چندتايي راه‌كار خوب برايِ كارهايم پيشنهاد مي‌كند،‌ برنامه‌هايِ‌ بعد از ظرف شستنم را كه رديف مي‌كنم از  پَُشتِ آب و كَف و اسكاچ، ناخن‌هايِ قدْ كشيده‌ام بعد از دو سال به من سلام مي‌كنند

دست ها و پاهايِ پسرك را بعد از ( تاب تاب اَبي بــــي*)  با حوصله و دو تايي مي‌شوييم،‌ در پناهِ انگشتان ِ دستانش اندازه‌ي ِ بلندي ناخن هايم، خودم را هم متعحب مي‌كند

ريحان‌هايِ دست‌رنجِ‌ خودمان را كه دانه دانه برايِ‌ افطار پاك مي‌كنم و يكي در ميان از پسرك مي خواهم به محدوده‌يِ‌ مادر وارد نشود، ‌شكلِ‌جديد ناخن هايم حواسم را از كارم و پسرك پرت مي‌كند 

آخر شب شده، پسرك خوابيده و من در پناهِ چراغ‌هايِ كمرنگ آشپزخانه دراز كشيده‌ام و قندپهلو مي‌بينم؛ فضايش را رقابتِ قشنگشان را دوست دارم،‌ سهمِ‌ من در كنارِ شنيدن صدايِ نامرتبِ و گاه به گاه ماهِ عسل  از تلويزين همين قندپهلويِ چندشب درميان است،به شرط اينكه پسرك خوش قلق باشد و به موقع راضي به خوابيدن شده‌باشد، چشمانم را ريز مي كنم و اطرافم را برايِ‌يافتن ِ موهايم مي‌گردم ؛ نيستند! خيلي كم شده‌اند و اين برايِ من كه از كچل شدنم مطمئن بودم خبرِ خوبي است،

 تغذيه ام تغييري نكرده، كلسيم بيشتري هم نگرفته‌ام، كارِخانه‌‌ام هم كمتر نشده و كاري هم برايِ مراقبتم از دست‌ها و موهايم  نكرده‌ام

امروز فهمديم ...  چهل و پنج روز مي‌شود كه پسرك شير نمي‌خورد!!!!!!!!!!!!!

پ ن :ا‌مسال بيشتر از هر سالِ‌ ديگر توصيه و هشدارهاي وزارتِ نيرو را جدي گرفتم،‌ خيلي جدي!!! آنقدر كه چند كاري كه انجامشان ارتباط مستقيمي با اعصابم دارد و اتقاقا آبِ زيادي مصرف مي‌كند را با فاصله يِ بيشتري انجام دادم، به اين نتيجه رسيده ام كه يك ليوان هم يك ليوان است به شرطِ آنكه همه باهم ذخيره‌اش كنيم،‌ به خاطرِ پسركم و پسرك‌ها و دخترك‌هايِ سرزمينم

پ ن ۱: تاب تاب اَبي بــــي همان تاب تاب عباسي خودمان است از زبانِ‌ اين‌ روزهايِ‌پسرك

پ ن 2: مامان هايي كه ني ني شيرخوار دارند،‌ نگران نباشند اين هم مثل ِ همه‌يِ سختي‌هايِ مادرانه مقطعي است،‌ هم ناخن‌هايِ بلندشان را خواهند ديد هم موهايِ رويِ شانه‌هايشان را

پسندها (5)

نظرات (4)

زندگی از آ...تا...ی
25 تیر 93 8:46
قلم خیلی قشنگی دارید الیما جان تبریک میگم برای شما آ...تا...ی زندگی را خواهیم گذاشت زندگی از آ...تا...ی را لینک بفرمایید. لطفا
اِليــــما
پاسخ
سلام ممنونم از سايتتون استفاده مي كنم
mahtab
25 تیر 93 12:43
سلام نماز روزه هاتون قبول منم قند پهلو رو دست دارم راستی مگه پسری خودش دیگه شیرتونو نخورد یا ازش گرفتین؟
اِليــــما
پاسخ
سلام عزيزم مريض شدم مجبور شديم يك كمي كمتر از وقتش نخورد
mahtab
26 تیر 93 5:02
سلام نماز روزه هاتون قبول خيلي قلمتونو دوست دارم عکس پسرتوتو نميذاريد؟ اگر افتخاربديد خوشحال ميشم با هم درارتباط باشيم دستوربدهيد رمز رو تقديم ميکنم
اِليــــما
پاسخ
سلام و ارادت و احترام حتما خيلي هم خوشحال ميشم ممنونم
زری مامان
27 تیر 93 0:55
از شیر گرفتن پسر گلت مبارک باشه الیما جان دقیقاً نگرانی های اینروزای منو نوشتی یعنی وضع موهام درست می شه؟
اِليــــما
پاسخ
ممنونم دوستم كلا اتفاق ها بسي آسان تر از آنچه در ذهنمان هست هستند بله كه درست ميشه