نِ نِ
دلِ آسمان نگرفته باشد و بارانی در راه نباشد، پسرک سهمیه ی ِ عصرگاهی پارکِ سر کوچه دارد، یک وقت هایی با باباب! یک وقت هایی با مامان و بییشتر وقت ها هم همگی با هم
حالا پسرک قریبِ به یقین مطمئن است که تنها سرسره یِ بزرگ وسرپوشیده یِ پارک تولیدِ نی نی می کند، از 3 تـــــــــــــــــــــا 12 سال! دختر و پسر
به جایِ بازی با سرسره هایِ کوچکتر، در انتهایِ سرسره یِ بزرگ خم شده منتظرِ سُر خوردنِ بچّه ها می ماند، دانه دانه که سَر می رسند هر دو دستش را بالا می برد و بلند می گوید "نِ نِ" و اصلاً هم تکرارِ قیافه هایِ نی نی ها در سُرخوردن هایِ بعدی از هیجانش کم نمی کند....
+ پارک روز به روز شلوغ تر می شود، بچه ها و مامان هایِ بیشتری بعدازظهرها سراغِ بهار را از سبزی پارک می گیرند، مجموعه یِ متفاوتی است از آدم ها و فرهنگ ها و رفتارها.... تفاوتِ نوعِ رفتارها را که می بینم، وجودِ این همه اخلاق و نگرش و مَنِش های متفاوت برایم جا می افتد، اتفاقاٌ فرصت خوبی است هم برایِ من هم برایِ پسرک هم برایِ آقایِ خوب.... انگار خیلی غلط هایِ ناخواسته یِ رفتاریم در حالِ اصلاح شدن است