امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

اِليــــــــــــما

عمّه طاهره

1392/11/14 9:35
نویسنده : اِليــــما
504 بازدید
اشتراک گذاری

عمّه طاهره خيلي آرام و با حساب و كتاب و برنامه­ريزي شده و با بدرقه­يِ خيلي از دوستان و آشنايان طيِ مراسمِ با شكوهي  رسيد به سنِ معروفِ سي­سالگي!

آخرين روز از شهريور ماهِ يك سالِ خوب!

مقدماتِ رسيدنش را با حوصله و دقّت فراهم كرده بود-بودند؛

درست از همان­ روزهايي كه عشقِ ممنوعه­يِ "رضا" پسريكي يك­دانه­ و خوش سيمايِ خاله­ سيما؛ دامنش را گرفت و رها نكرد

از همان قرارهايِ پُرخطرِ كوچه پس كوچه­هايِ شهرِ كوچكشان بعدِ  روزهايِ مدرسه

از همان روزهايي كه چشم انتظارِ پست­چي محله،بي واتس آپ و ايميل و اس ام اس و حتي تلفن؛ روزي ده بارمسيرِ خانه تا نانوايي را مي­رفت و مي­آمد  تا نامه­ي سربازِ خاله را خودش شخصاٌ تحويل بگيرد، همان نامه­اي كه رويش با خطِ "رضا" نوشته شده بود :  برسد به دستِ دختر خاله

از همان روزهايي كه غصّه يِ دخترعمويِ "رضا" كه نامزد شوهرخاله بود برايِ پسرش! روزگارش را سياه و سفيد كرده بود

از همان درد و دل­هايِ بي مخاطبي كه به ناچار مي­رسيد به گوشِ منِ هشت ساله ؛

از مراسمِ خواستگاري اجباري بي حضورِ پدر عروس و داماد

از همان خجالتِ صورتي نشسته در گونه هايش وقتي فاصله­يِ دو ابرويش را برداشت و برادرهايِ بزرگترش به احترامش ايستاده دست مي­زدند

از عقد كناني كه خيلي­ها نبودند و رفته بودند قهر؛

از بچه­اي كه در دورانِ عقد از دست رفت؛

از زندگي با پدر شوهري كه به رسميت نمي شناختش در دو اتاق تو در تو؛

از ترس و هراسِ سالم به دنيا آمدنِ اولين دخترش به خاطرِ ازدواجِ فاميلي؛

از همان وقت ها  و روزها مشغول انجام كارهايِ سي سالگيش بود

وقتي غربت را به قربتِ شوهر خاله و خاله ترجيح داد، وقتي نگرانِ سر به هوا شدنِ "رضا" و دوتا شدن شلوارش  بود و همان ترسِ فرزند اوّل را  برايِ دومي دوباره تجربه مي­كرد،وقتي با شكمِ هشت ماهه زاغ سياهِ "رضا" را چوب مي­زد، وقتي جفت پاهيش را در يك كفش كرد و رانندگي ياد گرفت، وقتي در حياط خانه مرغ و خروس پرورش داد و سبزي كاشت تا براي خودش درآمد داشته باشد،‌وقتي "رضا" اسمش را نمي گفت و اول دختر خاله و بعدها مامان سارا؛ صدايش مي كرد

در همه­يِ اين لحظه­ها تمرين سي سالگي مي­كرد؛ اينقدر تمرين كرد و كرد و كرد  كه من هم مطمئن بودم از پسِ  سي سالگي به خوبي دو بچّه و رانندگي و مرغ و خروس­داري و مراقبت از "رضا" بر خواهد آمد.

خيلي­ها منتظرِ سي سالگي عمّه طاهره بودند وعمّه بالايِ سكويِ سي­سالگي چقدر بزرگ بود و همان­اندازه هم دورِ دورِ دور از من و روزهايم... آن روزها هيچ­وقت خودم را در سي­سالگي نمي ­ديدم

سي­سالگي خيلي پير و خسته بود ... خيلي

امــــــــــــــــــــــــــّا؛ سي­سالگي من خيلي غير منتظره ، يك­باره و بي خبري از قبل؛ رخ نمود و اتفاق افتاد

اصلاً انگار كمين نشسته بود و با دوربين تخلفات زندگيم را ثبت مي­كرد و منتظر ِ غيرِ مجاز راندنم شده بود كه يك دفعه ايست داد و از پشتِ كمينش بيرون آمد و تمام قد روبه رويِ من و روزهايِ گذشته­ام ايستاد و زل زد به قد و بالايم

سي­سالگي من بي حواسم آمد ،‌بي توجهم ، درست همان روزهايي كه آمادگيش را نداشتم  و حوصله­يِ روزهايِ تاهلم را درز مي­گرفتم تا جمع و جورتر و اندازه­ام شود....

اما حواسم به تّند رفتنش، به شتابش برايِ عبورِ از من بود،

سي­سالگيِ من در ازدحام انبوهي از كارهايِ نيمه­كاره­يِ به هم تنيده و تخصص هايِ ريزه ريزه و آرزوهايِ بزرگ بزرگ تمام شد.... و انگار زندگي با همان تمام شدن ها شروع شد... قوت گرفت و معني شد

سي سالگي حواسم را جمع و جور كرد، توجهم را جلب  نمود... به روزهايي كه رفت و مانده هايي كه نيامده ...

 به فرصت­هاي استفاده نشده ، به مهلت هاي باقي­مانده

در سي­سالگي  هيچ خبر از پيري و خستگي نبود ...

و انگار از روزهايِ بعدِ سي سالگي زندگي را زندگي كردم ...

سي سالگي يعني يك آغازِ هوشمندانه....


 برسد به دستِ زنگِ انشاء

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

roza
14 بهمن 92 9:49
سلامتي و زيبايي با رزا آلودگي هاي عميق بر روي زيور آلات مي تواند محلي براي رشد باكتريها و خطري براي سلامتي شما و كودكانتان باشد. کرم و اسپری تمییز کننده و جلا دهنده طلا و جواهر نانو گلد رزا كاملا استريل، علمي و بر اساس دانش نانو ساخته شده است و ترکیبی ملایم و سازگار با پوست دارد. با 25 درصد تخفیف http://rastaco.ir
زهرا
14 بهمن 92 14:41
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی دارین، منم به تازگی یه سایت خرید اینترنتی شارژ موبایل راه اندازی کردم، چون هزینه تبلیغات اینترنتی بالا است، برای افزایش محبوبیت سایتم تو گوگل به کمک شما نیاز دارم. اگه لطف کنید سایت منو تو وبلاگتون با عنوان فروشگاه شارژ موبایل لینک کنید کمک بزرگی به من کردین www.sharj10.ir ممنون
mamane YaSnA
14 بهمن 92 16:12
سلام عزیزم خوبی؟ جوجوت خوبه؟ آخی چه جیگریییییییییییییی داری آدم دوس داره بخورش فداش بشه خاله خونه ی منو یسنا جونم هم بیا بدنمیگذره بهت منتظرتون هستیم
جانم مادر
16 بهمن 92 23:50
سی سالگی آغاز هوشمندانه ... غنیمت فرصتهای باقیمانده... عجب به این فکر نکرده بودم... که برای سی سالگی ام برنامه ای داشته باشم ... الی مبارکت باشه تو دیگه الان بیست بیستی هر چند سی باشی.
اِليــــما
پاسخ
اي جان ممنون شرمنده مي فرماييد
فهيمه
17 بهمن 92 19:55
سلام بر اليماي خوش قلممان.از قلم زيبات خوشم مياد يه جوري مينويسي كه به دل ادم ميشينه شايد براي اينه كه سخن كز دل بر ايد لاجرم بر دل نشيند.نميدونم تا حالا كتابي نوشتي يا نه؟به نوشتنش فكر كن.و سي سالگيت مبارك عزيزم.شاد و سربلند باشي.
اِليــــما
پاسخ
سلام فهميه جان من ممنونم و سپاس گزار متشكريم بانو جان
زیبا
8 اسفند 92 23:02
واقعاااااااااااااااااا عالی مینویسی بسیار لذت بردم
اِليــــما
پاسخ
ممنونم بسيار