به بهانه يِ مِهر علي(ع) و زهرا(س)
همان وقتی که پیامبرِ مهرباني، دو دستِ رو به سخاوتِ خدايش را بعد از دعا برايِ خوشبختي كوثرش به زمين بر گرداند... در يك دستش دستِ امّ ابيهايش بود و در دستِ ديگرش دستِ هميشه همراهِ برادر و جانشينش
آسمان قنوتِ مهر مي خوانَد
زمين قامتِ عاشقي بسته است و
مِـــــــــــهر و موّدت و مهرباني بر بالهايِ پاكِ فرشتگان ، بالا و پايين مي شود
چشم هايِ زمينيان به بيكرانِ آسمانِ هفتم است
قصّه،قصّه ي نُقل و گُل و گلاب رسيده از بهشت است
لحظه ، لحظه ي نابِ عاشقي است و....
به هم رسيدنِ دو دلي كه دلالتِ آفرينشند و معنايِ متفاوتِ دلدادگي..
پسرعمّ رسول بر سفره ي بهشتي ازدواج ، زانو به زانويِ همه ي هستي پيامبر نشسته است
فاطمه(س) به جايِ بلي يا علي(ع) مي گويد و عهد مي بندد كه هم راه و هم سر و هم سفرش شود
كه بيعت كند با وليِ رسولِ خدا ... كه بيعتش را فقط كمي دورتر ، در كوچه هايِ غربتِ مدينه ...بينِ در و ديوار.... بين حُبّ ِ فرزند - عشقِ مادري و ولي امرش! عملي كند ... همان قصّه ي ِ تلخ فدك را
امروز قرار است پيوندي جاودانه برايِ سلاله ي پاكِ پيامبر باشد ... كه از قِبَلَش حسن(ص) بيايد و حسين(ص) و زينب ي(س) كه دُختِ هميشه ي ِ مادر است...
بويِ عنبر و عود مي آيد ... صدايِ سلام و صلوات ... مژده ي طربناكِ عاشقي ...
و راستش
با اين دو "بلي" .. عاشقي آغاز مي شود ... شور مي گيرد و ماندگار مي شود
و عشق معنا مي شود . . .
به همين زيبايي و در اوجِ سادگي ....
حسيّ مُدام در گوشم مي خواند ... كه دعايِ لحظه يِ مَحرم شدنشان . . .دعايي كه ايمان داريم از همان جا مستقيم به اجابت مي رود ... در حقّ ِ شيعيانِ مولا است ...
براي بر خطْ ماندنشان .. برايِ ايمن ماندنشان ... برايِ عذرِ اين همه تقصيرشان.. براي اهلي شدنشان...براي ولي شناس شدنشان...
همان حسّ مي گويد .. آمينش را عاقد ، بلند گفته است
دعا، دعايِ مستجابِ هنگامِ عقد باشد...از زبان دختِ و وصّيِ رسول جاري شود...پيامبر آمينش را بگويد . .
آمين .. آمين ... آمين