امیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدلامیر رضا همه کس الی مامان و بابا دلدل، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

اِليــــــــــــما

کاش غمی نباشد برای جمع کردن آدم ها

1392/2/4 10:06
نویسنده : اِليــــما
425 بازدید
اشتراک گذاری

جمع کردن آدم ها از چهار سوی این شهر هزار کوی ،خیلی وقت ها آنقدر سخت می شود که گمان می کنی اصلا ممکن نیست ...

 عصرِ یک روز بهار

میدان هفتم تیر

مسجد الجواد(ع)

مردی که روزی یک اداره را می چرخاند و به اندازه ی باید و حتی اندکی  بیشتر محکم بود و مهربان و قَدَر

و حالا  تکیه بر دیوارهای سردِ سر درِ مسجد، در سوگ بهترین  همسفر سالهای زندگی، با چشمانی بی فروغ فقط مهربان بود و مهربان بود و منتظر ...در بهتی عمیق

و دخترش که او هم همکارمان بود ،که  هست

و هفته ی پیش روزهای بهاری زیبا را  با مادر ، با پناه  می گذراند

و امروز  به زمستان رسید ،بی مادر ، بی پناه

عجیب ایمان دارم ، آدم ها با از دست دادن مادر یتیم می شوند

گردِ یتیم خیلی عمق دارد، دردناک است و  به وضوح قابل رویت

از کلی فاصله هم لمس می شود ، حس می شود ، حتی اگر بر سر خودت نباشد 

و عاجزت می کند  وقتی از دست هایت هیچ کاری بر نمی آید

و زبانت ، به آنی ، همه ی واژه ها را فراموش می کند

 و کلی همکار ...که به بهانه های مختلف از جمع این سالهایمان  کم شده بودند

راستی اگر روز تولد ندا بود و فراخوان می داد  برای آمدنمان ، هزار بهانه برای نیامدن، برای نبودن نداشتیم ؟؟من که داشتم ،

دست کم امیر رضای ۹ ماه ام را بهانه می کردم برای نرفتن ...کاش در شادی ها هم را ببینیم

کاش غمی نباشد برای جمع کردن آدم ها

ندا جانم، حال روزهایت را نمی فهمم فقط می کوشم شبیه سازیش کنم ،آنقدر دردم می گیرد که راه اشک چشمان را می بندد

زود بود برای رفتنش می دانم ...

خدایا با دلِ دردمندِ ندا مدارا کن ...  از صبرت که بیکران است در دلش آرامشی انداز که اندازه اش به قدر خدایی تو باشد نه بندگی ما ....

آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

الی مامی آراد
5 اردیبهشت 92 8:29
مرگ پدر و مادر خیلی سخته با این پست یاد پدرم افتادم الهی که هیچ کس داغ عزیزشو نبینه


خدا رحمتشون کنه انشاالله
مامان مریم
6 اردیبهشت 92 12:11
کاش.......


کاش.......
مامان امیرحسین وکوثرجونی
6 اردیبهشت 92 21:49
سلام.خدا رحمتشون کنه .الهم صل علی محمد و آل محمد.


سلام
ممنون
خدا رفتگانتان را رحمت کند
سمیه جون
7 اردیبهشت 92 9:12
من وقتی خبر مرگ رو شنیدم، یاد دعاى چهلم صحیفه سجادیه، افتادم در خصوص شنيدن خبر مرگ كسى که در آن می گوید: و ما را از فريب آمال نگاهدار، و از شر آن ايمن گردان، و مرگ را پيش چشم ما مجسم كن، و ياد آن را هيچ گاه از خاطر ما مبر.
و از اعمال شايسته چندان نصيب ما كن كه از دير شدن بازگشت سوى تو انديشناك شويم، و لقاى تو را هر چه زودتر طالب باشيم، به اجل دل بنديم و با مرگ اُلفت گيريم و مشتاق آن شويم، و مانند خويشان نزديك قرب او را خواهيم..........
مرگ را موجب خشنودى ما گردان و قدوم او را سبب انس ما قرار ده و به ميزبانى او ما را بدبخت مكن و در ضيافت او آبروى ما را مريز، و آن را درى گران از درهاى آمرزش خود به روى ما گشاده و كليدى از كليدهاى بخشايش خود به دست ما داده.

و ما را از اين جهان بيرون بر، هدايت يافته، راه گم ناكرده، شادان و خرم و با توبه، بى گناه و اصرار! اى كسى كه پاداش نيكوكاران را برعهده گرفته و كردار تباهكاران را به صلاح مى آورى..

(ترجمه اش خیلی دقیق نیست ولی مفهومش کلاً همینه)ایشالا که برای مرگ آماده باشیم قبل از رسیدنش...




سخت است
انشالله
انشالله
میشه براش برنامه ی عملیاتی نوشت؟؟
قدم به قدم به هدف نزدیک شد؟؟
میشه از مرگ نترسید؟؟؟
سمیه جون
7 اردیبهشت 92 9:13
و باز هم باید از خدا خواست که قبل از هر چیز ، ظرفیتش را به ما بدهد چه سختی و چه آسانی...


ظرفیت
ظرفیت
ظرفیت
سمیه جون
7 اردیبهشت 92 16:42
و اما برنامه عملیاتی....نمی دونم ...شاید بشه نوشت...ولی توصیه استاد ما واسه سال 92 ، دو چیز بود: عبادت، عبادت، عبادت و مطالعه، مطالعه، مطالعه....گفت با عبادته که اراده آدم برای گناه نکردن، قوی تر می شه و مطالعه هم به آدمی معرفت می ده...خلاصه اینکه واسه این دو تا باید برنامه عملیاتی نوشت....کاش از یکی بتونیم بپرسیم که کامله...

درسته سمیه جان
ما اومدیم برای عبادت برلی عبادت و عبادت بی مطالعه که به کار نمی یاد
برنامه ی خیلی خوبیه از کم شروع کنیم ...
ممنون بابت بودنت و این همه نظر خوب که می دی
الکی که نیست دکتری دیگه

گلبرگ
12 اردیبهشت 92 16:47
برای اون دوستتون خیلی متاثر شدم... خداوند روح مادرش رو شاد کنه و بهش صبر بده

ممنونم
انشالله
سلامت باشید