راس ساعت 7 ماهگی
جناب آقای امیر خان همه چیز یک طرف این ۱۰۰ گرم کمبود وزن شما هم همان طرف!!!!!!!!!!!!بچه جان لطفا شیرتان را به اندازه میل بفرمایید ...
هر دو واکسن شش ماهگی نوش جان پسرک شد ، با این شعار که:واکسن سلامتی از شیر مادر واجب تر و گوارا تر .راحت تر از هر دو نوبت قبل برای من برای امیر ...
وزن ۸ کیلو با لباس و قد ۶۹ ساتی متر به گواهی خانه ی بهداشت
خرید فرهنگی هم داشتیم جایزه ی درد های واکسن، کتاب و لوح فشرده(آفرین به پارسی پاس داشتنمان)و اسباب بازی.اسباب بازی ها زود برایش کهنه می شود حوصله اش را سر می برند ...
می رویم تا با ۶ ماهگی امیر فندق خداحافظی کنیم ، به فکر لباس هایی با اندازه ی بزرگ تر، اسباب بازی های مناسب تر و کتاب هایی از جنس دیگر برای من برای فندق خان
می رویم که آخرین روز با هم بودنمان را به خیر بگذرانیم ، شاید کیکی بپزیم بازی کنیم و شاد باشیم
دیرتر نوشت: خیلی دیرتر نوشتم.خیلی بعد از راس ساعت ۷ ماهگی.خوبم با فاصله ای زیاد از آنچه فکر می کردم .امیر که خیلی بهتر است شاید حتی از آن روزهای با هم بودنمان
کیکی نپختیم وقت نشد جمعه ی بسیار شلوغی بود قبل از اداره رفتن .باشد طلبِ امیرک و بیشتر بابایش