آدم ها و نشانههايشان
اینروزها خیلی دربندِ بندِ بندِ رفتارهایِ آدم هایِ نشانه دارم؛ آن هایی که اصولِ تعریف شده دارند و خطّ ِ قرمزهایشان خیلی پُررنگ است، قابلِ پیش بینی هستند و می توان از زمان و شرایطِ در گذر اوضاعشان را حدس زد، مثلاً مامان بزرگ، سال هاست دقایقِ منتهی به وقتِ اذان در هر وضعیتی که باشد در تدارکِ نماز است و برنامه اش جابه جا نمی شود، یا اگر صبحِ جمعه زنگ بزنی خانه یِ بابا و خودش گوشی را بردارد یا برفِ خیلی سختی باریده یا کسالت دارد که به کوه نرفته ، یا دایی محمّد که همه یِ این سالها جمعه ها صبح می رود لنگرود برایِ خواندنِ دعایِ ندبه با دوست هایِ قدیمیش حتّی همان هفته ای که نرجسِ 30 ساله اش رفته بود پیشِ خدا، یا بابا بزرگ که وقتِ اذ...