نمی نویسم ...
نمی نویسم تا در یادم نماند نمی نویسم تا زود فراموش کنم هر چه تلخی و دشواری بی ارتباط با امیرم را نمی نویسم تا این روزهای من فقط و فقط مملو از امیر باشد و نه هیچ چیز دیگر نمی نویسم تا امیر همه دقایقم را مملو و لبریز از عطرش کند همان ودیعه بهشتیش را در چشمانش چشم می دوزم و همه چیز را در همان محدوده می بینم چه وسعتی دارد این همه عظمت روزهایم طلایی است و پر از سختی ، سختیش را به جان می خرم که با التماس کسبش نموده ام امیر همه کسم شده است این روزها خوش به حال من خوش به حال این روزهایم ....