روزهای ِ تعطیل!!!
اصلا دست خودم نیست؛ شما فکر کنید نوعی مرض نهفته است که درمانش هم طول می کشد و هم صد در صد محقق نمی شود، هر کاری هم بکنم و همه ی همتم را هم جمع کنم نمی توانم، نمی شود صبح ها خوابید. خورشید خانم همین که از پشت کوه ها بیاید؛ قبل همه من را بیدار می کند و تهدیدم می کند که وای به روزم اگر چشمم بسته بماند. البته که فقط روزهای ِ تعطیل!!! تا اینجا ی مرض خود آزاری است، مخصوصا وقتی شب دیر خوابیده باشی و در طول هفته همین یکی دو روز را داشته باشی برای بیشتر خوابیدن، اما... اما، بقیه اش"دیگر آزاری" است، وقتی نمی توانی تنهایی بیدار بمانی و تمام آرزوهایت را برای داشتنِ "یک پرانتز باز انحصاری" یا " یک تنهایی یک ساعته" یک دفعه...